به گزارش خبرگزاری «حوزه»، معظم له امروز در درس فقه، با قرائت روایتی از امام صادق-علیه السلام- مبنی بر این که نفس المهموم لظلمنا تسبیح[هر نفس و آه بر ظلمی که به ما خاندان شده، ثواب تسبیح دارد] گفتند: با توجه به اهمیت بالای تسبیح خداوند در قرآن و روایات، و این که رکوع و سجود رکن نماز است و ذکری که در رکوع و سجود انجام می شود تسبیح است، معلوم می شود یک نفس و آه کشیدن به خاطر ظلمی که به حضرت فاطمه زهرا–سلام الله علیها- شده، چقدر ثواب و فضیلت دارد.
ایشان در ادامه با نقل بیانی از پیامبر اکرم - صلی الله علیه وآله وسلم - که در آن ، فضائل و مقامات حضرت فاطمه زهرا –سلام الله علیها- و نیز گوشه ای از مصائب وارده بر آن حضرت، اشاره شده ، ضمن تصریح به وظیفه مردم و به خصوص هیات مذهبی، و اهمیت به عزادرای برای دختر پیامبر و برگزاری هرچه باشکوه تر دسته جات عزادرای تصریح کردند: آیا وظیفه این امت برای مصائبی که بر همچو کسی گذشت چیست؟ اگر امام زمان علیه السلام از شما پرسید که برای مادر پهلو شکسته اش چه کردید ، چه جوابی دارید؟ هیات عزاداری به وساوس شیطانی گوش ندهند و همه بیرون بیایند تا تسلیتی باشد برای قلب شکسته امیرالمؤمنین علیه السلام آن گاه که رو به رسول خدا فرمود: دخترت به تو خبر خواهد داد كه چطور امّتت بر خرد كردن او دست به دست هم دادند.
متن کامل سخنان این مرجع تقلید بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین سیما بقیة الله في الأرضین واللعن علی أعدائهم إلی یوم الدین
کلام محقق اردبیلی به تمام وجوه بیان شد. بحث با این محقق در دو مقام است: یکی مقتضای دلیل؛ یکی مقتضای قاعده و اصول؛ چون ایام فاطمیه در پیش است این بحث برای بعد.
شیخ مفید- اعلی الله مقامه- روایتی نقل میکند از ابان بن تغلب، عن أبي عبد الله-علیه السلام. سه جمله در این روایت است: جمله اولی: نفس المهموم لظلمنا تسبیح. جمله دوم: وهمّه لنا عبادة. جمله سوم: وکتمان سرّنا جهاد في سبیل الله. بعد مهم این جمله است: وقتی امام فرمود، بعد تتمه این است: هذا حدیث یجب أن یکتب بالذهب. همچو تعبیری در احادیث کمتر وارد شده. هذا حدیث یجب أن یکتب بالذهب. عمده درایت حدیث است. اگر این حدیث فهمیده بشود قهرا روشن میشود چرا یجب أن یکتب بالذهب.
اجر و منزلت یک نفس و یک آه به خاطر ظلم به اهل بیت علیهم السلام
نفس المهموم لظلمنا تسبیح؛ نفسی که می کشد غمگینی برای ظلمی که بر ما خاندان شده، آن نفس تسبیح است. درایت و فقه حدیث توقف دارد بر این که وزان تسبیح در کتاب و سنت روشن بشود و حقیقت تسبیح فهمیده بشود؛ ودونه خرط القتاد. در قرآن مسبّحات را بخوانید، هم به ماضی، هم به مضارع. سبح لله؛ یسبح لله؛ ما في السماوات والأرض. به قدری این کلمه مهم است که مخاطب، شخص اول عالم است. سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس وقبل الغروب. بعد، اعظم وظائف دین را نماز قرار داده؛ رکن دین نماز است؛ رکن نماز رکوع است و سجود؛ اما در رکوع: سبحان ربی العظیم وبحمده اما در سجده که منتهی القرب است: سبحان ربي الأعلی وبحمده. در خود قرآن هم به هر دو تصریح شده هم تسبیح به اسم رب عظیم هم تسبیح به رب اعلی. سبح اسم ربك الأعلی. حقیقت تسبیح اگر فهمیده می شد این جمله امام ششم از نظر درایت حدیث روشن میشود. عظمت تسبیح در حدی است که بالاترین شخصیت در عالم خاتم است. بالاترین لطف به خاتم، شب اسراء است. سوره را باز کن: سبحان الذي أسری بعبده لیلا من المسجد الحرام إلی المسجد الأقصی. خود خدا تسبیح کرده خودش را به عنوان سبحان الذی فلولا... فلولا أنه کان من المسبحین للبث في بطنه إلی یوم یبعثون. اگر یونس از اهل تسبیح نبود تا یوم بعث باید در شکم حوت زندانی بشود. خود پیغمبر فرمود: اگر یک مرتبه کسی بگوید: سبحان الله وبحمده، هزار هزار... - نه هزار- هزار هزار گناه از صحیفه عمل محو میشود، هزار هزار درجه داده میشود، هزار هزار حسنه در دیوان او ثبت میشود، آن وقت یک نفس برای ظلمی که به فاطمه زهرا شده، ارزشش نزد خدا این تسبیح است. این است که فرمود: هذا حدیث... هذا حدیث یجب أن یکتب بالذهب.
شیون زدن در مصائب اهل بیت علیهم السلام در بیان رئیس مذهب
این ایام را غنیمت بشمارید. اگر مردم ایران بفهمند، باید روز شهادت آن حضرت یکپارچه ایران شیون بشود. این لا طائلاتی که یک عده عوام و لو عمامه به سر القاء میکنند در نفوس عامه - که این حد و اندازه عزا تجاوز کرده.. تجاوز میکند..- این قدر شعور ندارند!!! این قدر سواد ندارند!!! حدیث صحیح السند است که شیخ انصاری با آن احتیاط در فتوا، از احتیاط فقهی در مسائل دماء به این سند فتوا میدهد؛ حدیث در این حد از اعتبار است. خدا رحمت کند - نه گریه را، نه ناله را - الصرخة. - به لغت رجوع کن - الصرخة: شیونی است که در نهایت مصیبت بلند میشود. این بیان رأس و رئیس مذهب است.
تقدم خلقت حضرت فاطمه سلام الله علیها بر خلقت عالم
مردم باید بفهمند صدیقه کبری کی بود. نه کسی او را شناخت، نه کسی می شناسد، نه میتواند بشناسد. فقط یکنفر شناخت؛ آن هم کسی بود که وقتی امانت را رد کرد، گفت: ای کاش علی مرده بود همچو روزی را نمی دید. این چه گوهری بود؟! اول چه بود؟! آخر چه خواهد بود؟! روایاتی که هست، بهت انگیز است.
کسانی که اهل مطلب اند [توجه نمایند]: زمان، نه اولش پیداست، نه آخرش. این زمان است که بر زمانیات می گذرد. مرحله دوم دهر است. هل أتی علی الإنسان حین من الدهر. دهر بحث عمیقی دارد. این گوهر چه گوهری است؟ نص روایت این است: فاطمه زهرا، هزار دهر - نه یک دهر، هزار دهر- قبل از خلقت عالم خلق شد. این اول اوست. اما آخر او گفتنی نیست. معرّف باید اجلا باشد از معرّف یا مساوی. شیخ صدوق -اعلی الله مقامه- روایتی را نقل میکند. شماها که عمری زحمت کشیدید در مبانی فقه و اصول، به این حدیث دقت کنید، هم خودتان آشنا بشوید، هم مردم را آشنا کنید. متن روایت مهم است؛ افسوس که وقت شرح و فقه حدیث نیست اما نفس کلام خاتم، حجت بالغه است.
چند منقبت اختصاصی حضرت فاطمه سلام الله علیها
قال: وأما ابنتي فاطمة فإنها سیدة نساء العالمین من الأولین والآخرین. این جمله اولی
جمله بعد: وهي بضعة مني. این جمله دوم. فاطمه پاره ای از من است. عقل کل، علم کل، هدایت کلیه، اصطفای کل، عبادت کل، منشق شده: یک قسمت شده این گوهر.
جمله سوم: وهي نور عیني. این کلمات عقل را مبهوت میکند. هي نور عیني؛ اگر او نباشد من نابینایم. این است غوغای عالم. وهي نور عیني.
جمله چهارم: وهي ثمرة فؤادي. کسی که وجود او ثمره تمام عالم و آدم است، او میگوید: میوه وجود من فاطمه است. این هم جمله بعد.
اما مطلب به این جا ختم نمیشود؛ جمله ای که از شیخ الطائفه تا شیخ انصاری باید در این دریا غرق شوند، این جمله است: وهی روحي التي بین جنبي... وهي روحي التي بین جنبيّ. روح عالم، خاتم است؛ روح انبیا و مرسلین خاتم النبییّن است؛ این چه گوهری است که باز روح روح عالم و آدم است. وهي روحي التي بین جنبيّ - حالا بفهمید چرا گفت: نفسي علی زفراتها محبوسة *** یا لیتها خرجت مع الزفرات- وهي روحي التي بین جنبيّ وهي الحوراء الإنسیة. اینها همه تعریفی است که این معرّف نسبت به این مورد بیان کرده.
اشراق نور حضرت فاطمه سلام الله علیها و بهت عرشیان
اما خاتمه کلام، آن جا دیگر روشن میشود: إنما سمیت فاطمة فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها این جاست: ومتی...- متی، هر وقت، نه یکبار- ومتی قامت في محرابها بین یدي ربّها -لا إله إلا الله - کی بود؟! چه کرد؟! چه شد؟! کلّما... متی قامت في محرابها بین یدي ربها. دیگر بین او و خدا حجابی نبود. زهر نورها لملائکة السماء کما یزهر الکوکب لأهل الأرض. بعد آن جا که حیرت الکمل است، این جاست: بعد که تابید آن نور برای کی؟ برای ملائکه ای که أسکنتهم سماواتك ورفعتهم عن أرضك، هم أعلم خلقك بك، همچو افرادی همه مبهوت از این نور که از این روح اشراق شده بر عرش.
عبادت حضرت فاطمه سلام الله علیها و مباهات پروردگار
بعد نوبت میرسد به مباهات خدا: غنی علی الإطلاق، حکیم علی الإطلاق، به ملائکه سماوات، به پای ورم کرده او مباهات میکند، بیان خدا این است: ویقول الله لملائکته: یا ملائکتي! انظروا... انظروا إلی أمتي فاطمة سیدة إمائي قائمة بین یديّ - این کلمه خداست- قائمة بین یديّ ترتعد فرائصها من خشیتي وقد أقبلت بقلبها إلی عبادتی أشهدکم أنی قد أمنت شیعتها من النار. آن اول این آخر.
در مصائب وارده بر حضرت فاطمه سلام الله علیها رسول خدا صلی الله علیه وآله چه کشید؟
بعد پیغمبر چه فرمود؟ بعد از این که این مطالب گفته شد، فرمود: وإنی لما رأیتها ذکرت ما یصنع بها بعدي. حالا چه گذشت به خاتم؟ هر وقت نگاه به قد و بالای فاطمه میکرد، پهلو شکسته می دید، بازوی ورم کرده می دید. این نص کلام است: وإنی لما رأیتها ذکرت ما یصنع بها بعدي کأني بها وقد دخل الذّلّ في بیتها وانتهکت حرمتها وغصب حقها ومنعت إرثها وکسر جنبها - لا اله الا الله - پهلوی شکسته را می دید! انی کلما ... یعنی چه؟ یعنی نفس کشیدن دخترم را با پهلوی شکسته در همه این مدت می بینم. تا رسید به این جا: وأسقطت جنينها ، وهي تنادي : يا محمد! فلا تجاب وتستغيث فلا تغاث ، فلا تزال بعدي محزونة مكروبة باكية - دیگر گفتنی نیست.
مصائب حضرت فاطمه سلام الله علیها و وظیفه امت اسلام
ما زالت... ما زالت بعد أبيها معصبة الرأس ، ناحلة الجسم ، روز به روز این بدن آب می شد منهدة الركن، یک جوان هیجده ساله چه شده که کمرش خمیده، منهدة الركن -لا اله الا الله- هر ساعت، نود و پنج روز، هی غش میکرد، به خود می آمد! آیا برای همچو مصیبتی برای همچو کسی وظیفه این امت چیست؟ امام زمان از همه شما طلبکار است: برای مادر پهلو شکسته من چه کردید؟ هیئات عزاداری به وساوس شیطانی گوش ندهند، همه هیئت ها بیرون بیایند تسلیتی بشود برای آن قلبی که بدن را روی دست گرفت، گفت: یا رسول الله! ستنبئك ابنتك بتظافر أمتك على هضمها.